۱- غالبا یک تیم پنج نفره، فقط اسم تیم را یدک می کشد. در حالی که اگر ساختار تیم را بررسی کنید به این نتیجه می رسید که آنها پنج تیم یک نفره هستند!
۲- نبود تمرکز در تیم ها و ایجاد اختلال در کار آنها به دلیل مدیریت نشدن ورودی ها و به ویژه ورود کارهای موردی و لحظه ای، مشکل بعدی تیم هاست.
جمله ای که بارها در این تیم ها شنیده ام این است که: “هر روز اولویت ها جا به جا می شوند؛ هنوز یک کار تمام نشده، باید آن را نیمه کاره رها کنیم و کار بعدی را شروع کنیم؛ ما کاملا خسته و بی انگیزه شده ایم.”
۳- وجود “میتی کومان ها” با عناوین مختلفی از جمله مدیرعامل، مدیر توسعه ی نرم افزار و مشتری VIP است.
میتی کومان ها بر اساس جایگاه مهمی که در ساختار شرکت دارند خود را محق می دانند که هر رویه ای را متوقف کنند و کارهای خود را پیش ببرند و اختلال در سایر امور، اهمیت چندانی برای آنها ندارد.
۴- “ذینفع هراسی” یا “دوری از ذینفع” مشکل بعدی تیم های توسعه است؛ تیم هایی را دیده ام که مدت های طولانی بدون آنکه از ذینفعان (مشتریان، کاربران و مدیران) بازخوردی گرفته باشند، کماکان به کدنویسی مشغول بوده اند و این انزوای طولانی مدت، خروج آنها از “غار”شان را دشوار کرده بود.
مشکلاتی از این دست بسیارند.
تجربه های موفقی که داشته ایم گواه این موضوع است که رهنمودهای ساده ی نویسنده ی کتاب در این زمینه مشکل گشاست.